مطالعات خانه آواز
تعداد صفحات : 110 صفحه فایل ورد
قیمت : 11000 تومان

فهرست مطالب مطالعات خانه آواز – دانلود رساله خانه آواز
مقدمه 1
موضوع تحقيق2
ضرورت تحقيق2
روش تحقيق2
اهداف3
فصل اول مطالعات خانه آواز: مفاهيم واصول اوليه پروژه
شناخت موضوع فرهنگ5
1-1-تعريف فرهنگ 5
1-2-ريشه واژة فرهنگ 5
1-3-كاربرد واژة فرهنگ 6
1-4-تعاريف مفهومي فرهنگ 6
-4-1-تعاريف جنبه تشريحي 6
1-4-2-تعاريف جنبه تاريخي 6
1-5- فرهنگ، در زبان هاي اروپايي 7
1-6- فرهنگ در زبان عربي7
مفهوم هنر9
تعريف هنر 10
هنر و تنوع در تعاريف آن 11
هنر و دين 11
پيدايش هنر12
طبقه بندي هنرها13
ريشه هاي هنرهاي مختلف 14
تشکل هنرهاي مختلف 14
نتيجه گيري16
موسيقي17
موسیقی چیست20
صوت 20
نت چیست20
ارکان موسیقی21
1-ضرب یا ریتم 21
2ـ ملودي يا لح21
3ـ هاروني يا هماهنگي 21
فرم موسيقي 23
عوامل اجرايي موسيقي 23
الف) صداي انساني23
ب) سازها 24
فرم هاي اجراي موسيقي 24
الف) موسيقي آوازي 25
1ـ موسيقي مذهبي و موسيقي آئيني 26
2-تصنیف 26
3ـاپرا 26
ب)موسیقی سازی 27
1ـ سمفوني27
2ـ سو ييت27
3ـ کنسرتو27
ج) موسيقي الکترونيک 27
1ـ موسيقي کنسرت27
2ـ موسيقي الکترو نيک28
3ـ موسيقي براي تايپ28
4ـ موسيقي الکترو آکستيک28
5ـ موسيقي تجربي28
6ـ موسيقي آکو سماتيک28
7ـ موسيقي مختلط28
نتيجه گيري 29
ريشه هاي مو سيقي بين المللي30
فصول مشترك معماري و موسيقي 31
1- اشتراكات و پيوندهاي موسيقي و معماري31
جدول همساني و پيوندهاي موسيقي و معماري33
2- آكوستيك و موسيقي 34
الف) صفات مثبت آكوستيكي34
1- پري صوت34
2- وضوح 34
3- صميميمت 36
4- زنده بودن 36
5- گرمي 37
6- بلندي صداي مستقيم 37
7- بلندي صداي واخنا (پس آوا) 38
8- درخشندگي39
9- پخشايي 39
10- تعادل40
11- تركيب40
12- تركيب اركستر40
13- حاضر جوابي (فوريت پاسخ) 41
14- بافت41
15- آزادي از اكو (پژواك) 42
16- آزادي از نوفه (صداهاي ناخواسته) 42
جمع بندي كلي از صفات مثبت آكوسيتكي (غيروابسته) 43
ب) صفات منفي آكوستيكي44
معماري و موسيقي ايراني47
تاريخ معماري ايران47
شيوههاي معماري ايران قبل از اسلام47
شيوه پارسي47
سلوكيان47
شكانيان47
ساسانيان48
سبك يا شيوههاي معماري اسلاميدر ايران48
شيوه خراساني48
شيوه رازي49
شيوه اصفهاني51
معماري ايران در عهد افشاريه و زنديه52
دوره قاجاريه52
معماري معاصر52
ريشههاي موسيقي سنتي ايران و فضاي لازم براي اجراي آن53
الف) آوازهاي مذهبي 53
ب) موسيقي فولكوريك ايران 53
ج) موسيقي شهري53
د) موسيقي عرفاني54
موسيقي ايران در طول تاريخ55
موسيقي ايران در دوران باستان55
دوران هخامنشي55
الف) موسيقي مذهبي55
ب ) موسيقي رزمي يا جنگ55
ج) موسيقي مجلسي 5 5
دوره اشكانيان56
موسيقي ايران در دوران ساسانيان56
موسيقي دوره اسلامي57
تاريخچه مدارس موسيقي60
الف) تاريخچه هنرستان عالي موسيقي60
موزيك نظام60
كلاس موزيك60
مدرسه موزيك 60
فصل دوم مطالعات خانه آواز: مطالعات بستر طرح
مطالعات كالبدي 63
تاريخچه تهران بزرگ63
تقسيم بندي استان تهران 64
موقعيت جغرافيايي64
موقعیت استان تهران64
تقسيمات استان65
ساختار اجتماعي و اقتصادي شهر تهران66
جمعيت استان تهران66
طرح جامع شهر تهران67
شاخصهای مهم شهر تهران67
الف – حرم مطهر امام خمينی(ره)67
ب- برج آزادی68
ج- برج يادمان(ميلاد)68
مخاطرات طبيعي[زلزله] 68
شرايط اقليمي منطقه69
مشخصات جغرافیایی تهران70
ناهمواریهای استان تهران70
آب وهوای استان تهران71
بارش72
دما73
تابش آفتاب74
باد و طوفان74
رطوبت76
شیب زمین 77
فرم ساختمان 77
نتيجه گيري 78
فصل سوم مطالعات خانه آواز: مطالعات كالبدي
شناخت مخاطب80
تجزيه وتحليل وآناليز سايت82
شکل و مساحت زمین82
شکل زمین 83
میزان و جهت شی84
کاربری های اطراف سایت85
آنالیز سایت86
فصل چهارم مطالعات خانه آواز :مطالعات تطبيقي
1- شهر موسيقي فاز اول:مدرسه عالي موسيقي و رقص پاريس88
2- » سفر با موسيقي»- فاز دوم شهر موسيقي پاريس91
3-مدرسه جوليارد: مدرسهاي براي موزيسين ها،هنرپيشه ها و بالرين ه 95
فصل پنجم مطالعات خانه آواز :طراحي وارائه الگوي پيشنهادي
منابع و ماخذ 110
مطالعات معماری طراحی خانه آواز
مقدمه:
معماري بسيار توانمندتر و موثرتر از هر هنر ديگري با حيات انسان مرتبط بودهاست. اگر فرهنگ را جلوه هاي حيات در يک جامعه بدانيم و عنصر تمدن ساز و نشانه اشتياق فراينده آدميبه بهبود ارتقا و باروري حيات تعريف کنيم مي توانيم ادعا کنيم که فرهنگ و معماري هميشه در تعامل با هم به سر برده اند. روح انسان هميشه تجربه هبوط ماندن زندگي کردن واستقرار رابيش ازهرعرصه ديگر درمعماري احساس کرده است وتاريخ معماري خود دليلي براين ادعاست که معماري فرخنده تر و پرشکوه تر ازهرساخته وآميخته بشري توانسته انگيزه تعالي و اوج به خواسته هاي هنري را در زندگي انسا ن تشديد و تشويق کند. گويي هيچ هنري چون معماري نميتواند در عين حاليکه انسان را در بر ميگيرد در انسان احساس و حالتي ايجاد تحولي در او پيدا کند و تاثيري بر او نهد.
معماري پروراندن ساختن و فراوردن انديشمندانه فضاست. و فرهنگ نيز عامل پروراندن آدمي عامل کشاندن انسانهاست به اصالت جمعيت و انسانيت.
دانلود رساله معماری خانه آواز
موضوع تحقيق:
موضوع تحقيق سراي موسيقي شهر ميباشد که در حقيقت مکاني فرهنگي _ اجتماعي براي اجرا، آموزش و عرضه موسيقي جدي و اصيل ( و نه موسيقي تجاري ) است.
ضرورت تحقيق:
دير زماني است که معماري و موسيقي اصيل، تخصصي و جدي، جاي خويش را به هنرهاي فانتزي و تجاري بخشيده اند، در اين ورطه از زمان نياز به يک تحول و دوباره نگري به اين عرصه هاي هنري به شدت احساس ميگردد تا بتوان نه تنها هنرهاي اصيل و ارزشمند گذشتگان را احياء نمود، بلکه فضايي براي رشد و پرورش استعدادهاي نهفته ايجاد کرد.
اولين قدم براي رسيدن به اين اهداف يجاد مکاني است با امکانات مناسب، تا زمينه ساز اين اهداف گردد، و اين وظيفه خطير بر عهده « معماري » ميباشد.
دانلود پروپوزال خانه آواز
روش تحقيق:
الف) تعيين و تعريف موضوع پژوهش
ب ) مطالعه و بررسي دقيق و عميق نوشته ها و مقالات موجود در حوزه موضوع تحقيق
ج ) مشخص نمودن روش و وسائل جمع آوري اطلاعات.
د ) طبقه بندي اطلاعات صحيح کافي براي هدف پژوهش.
ه ) توصيف، تجزيه و تحليل و تعبير و تفسير يافته ها.
و ) تنظيم و ارائه الگوي برگزيده.
نمونه موردی خانه آواز
اهداف:
اهدافي که مدنظر اين پروژه بودهاست به شرح ذيل ميباشد:
1. باز شناخت دوباره در باب مفاهيم موسيقي و هنر
2. يافتن جنبه هاي اشتراکي دو مقوله موسيقي و معماري به عنوان دو شاخه مهم هنر
3. ارائه و پيشنهاد الگويي شکل گرفته از نتايج تحقييات که نظير آن در کشور وجود ندارد، و گرچه که امکانات موجود
4. حوزه نفوذ آن را تا حد شهر کاهش ميدهد، وليکن آثار و تبعات آن مي تواند در حد ملي يا حتي فرا ملي گردد.
برنامه فیزیکی خانه آواز
فصل اول: مفاهيم واصول اوليه پروژه
شناخت موضوع فرهنگ:
1-1-تعريف فرهنگ :
در زبان پهلوي و پارسي معناي فرهنگ شامل آگاهي از هنرهاي معمول، علوم متداوله زمان، حكمتها و اندرزها و راهنمائيهاي اجتماعي، آداب مقبول زمان و اطلاعات عمومي ميگردد.
معادل فرهنگ رد زبان انگليسي به كلمه Culture بر مي خوريم كه به معني فكر هنري و آداب و رسوم جامعه و همچنين به معني ترقي و گسترش هنر و انديشه و برخاستن و شكوفايي نيز ميباشد. علماي علوم انساني و اجتماعي در عهد ما به اين مفهوم مصداق وسيع داده اند كه مي توان آنرا (مجموع ميراثهاي جامعه) دانست.
اگر اين تعريف را بپذيريم فرهنگ داراي معني خواهد بود عام و شامل تمام ميراثهاي يك قوم اعم از فكري، ذوقي و هنري و نيز تمام رسوم و آداب و عادات و وسايل و شيوه هاي مربوط به زيستن در يك محيط و ناحية هر جامعه زائيده يك تمدن است. يعني تمدن هاي بشري محصولاتي چون فرهنگ آداب و رسوم و عقايد و باروهاي مختلف عرضه ميكنند.
1-2-ريشه واژة فرهنگ
واژة «فرهنگ» در زبان فارسي از دو جزء «فر» و «هنگ» تشكيل شده، كه فربه معناي بالا، جلو و بر ميباشد وهنگ به معناي، كشيدن و بركشيدن است.» در زبان پهلوي و فارسي دري از ديرباز با اين واژه برخورد ميكنيم. و معني آن ادب و علم و هر آنچه است ؛ كه در دايره شايستگيهاي اخلاقي و هنرورزي جاي ميگيرد. لفظ «فرهنگ» در زبان فارسي كاملترين و زيباترين ريشه و تركيب لغوي را (در مقايسه با زبانهاي اروپايي) دارا است ؛ و عناصر «فر» و «هنگ» را در دل خود جاي داده كه نماياننده پويايي و تعالي است و در زبان ما دست يازيدن به هر چه والا است دانسته شده و اين معني با سكون و رخوت بيگانه است.
اين واژه در زبان اروپايي از واژه (كولتور) Culture ريشه ميگيرد كه به معني كشت، كار و پرورش ميباشد.
ضوابط و استاندارد های طراحی خانه آواز
1-3-كاربرد واژة فرهنگ
كاربرد اين واژه در جوامع بشري ،به حدود قرن 18 مربوط ميگردد. در سال 1871 دانيلفسكي نويسنده آلماني در كتاب خود به نام «فرهنگ ابتدايي» براي نخستين بار ،تعريفي روشن از فرهنگ را در رابطه با سير تاريخ بشر و زندگي جوامع، بيان داشت. از آن زمان تا امروز دانشمندان و مردم شناسان مختلف، بر اساس ديدگاههاي خاص خود تعاريفي را براي واژه فرهنگ قائل شدهاند در اين باره «ژاك برك» جامعه شناس معروف فرانسوي ميگويد: «واژه فرهنگ اكنون معنايي پهناورتر و ژرفتر از هر زمان ديگر دارد» به نظر او فرهنگ مانند واژه تعريف ناپذير عرفان، ابعادي دارد كه هر چه به آنها نزديكتر شويم دورتر ميروند.
1-4-تعاريف مفهومي فرهنگ
1-4-1-تعاريف جنبه تشريحي
در گروه تعاريفي كه جنبه تشريحي دارند. ميتوان به گفته «تايلور» اشاره كرد به اعتقاد او:
«فرهنگ و يا تمدن كليت به همتافتهاي است شامل دين، هنر، قانون ،اخلاقيات آداب و رسوم و هر گونه توانايي و عادتي كه آدميبه عنوان عضو جامعه بدست آورد.» هرسكوويستي ميگويد: «فرهنگ اساساً بنايي است كه مبين تماميباورها، رفتارها، دانشها و مقاصديست كه شيوه هر ملت را مشخص ميكند و سرانجام عبارت است از هر آنچه كه يك ملت دارد شامل آنچه كه انجام ميدهد و آنچه كه ميانديشد.»
1-4-2-تعاريف جنبه تاريخي
در گروه تعريفهاي تاريخي با تكيه بر ميراثهاي اجتماعي بايد به گفته «مايرس» اشاره كنيم كه ميگويد:
«فرهنگ شامل آن چيزي است كه بتواند از نسلي به نسلي فرا رسانده شود«فرهنگ شامل آن چيزي است كه بتواند از نسلي به نسلي فرا رسانده شود«فرهنگ آن چيزي است كه از گذشته آدميان بازمانده است ؛ در اكنون به ايشان عمل ميكنند و آيندهشان را شكل ميدهد.
«ساترلند» در اين زمينه ميگويد: «فرهنگ شامل آن چيزي است كه بتواند از نسلي به نسلي فرا رسانده شود. فرهنگ اجتماعي يك قوم همان ميراث اجتماعي آن قوم است به عبارت ديگر فرهنگ كليت به همتافتهاي است شامل دانش، دين، هنر، اخلاقيات، قانون، فنون ابزار سازي و كاربرد آن، و روش فرارساندن آنها .»
فرهنگ مجموعه عملكردها و باورهاي انسانها است، در مقابل آنچه كه طبيعت ناميده ميشود. فرهنگ جمع بندي تاريخي مهارتها، عقايد، احساسات و همچنين استقرار و تحقق اينها در روش توليد و خدمات عمومي، سطح تحصيلات و نهادهاي تنظيم و سازماندهي اجتماعي ،دستاوردهاي علم و صنعت و آثار ادبي و هنري است. شايد فرهنگ را بتوان، سير انديشه، جهان بيني، نيروي جنبشي، تحرك فكري و جسمي موجود در ارگانيكي به نام جامعه دانست.
ریز فضا های خانه آواز
1-5- فرهنگ، در زبان هاي اروپايي :
واژه كولتور ( در زبان فرانسوي) و كالچر (در زبان انگليسي) با اصطلاح فرهنگ به مفهوميكه در انسان شناسي به كار ميرود معادل است. كولتور از نظر ريشه ي لغوي به معني كشت و زرغ است و امروز نيز مشتقاتي از اين كلمه به معني كشت و زرع به كار ميرود در ادبيات فرانسه معني اين كلمه از پرورش گياهان به پرورش حيوانات و بالاخره پرورش انسان تعميم يافت. اين اصطلاح در اوايل قرن نوزدهم به وسيله ي انسان شناسان مفهوم ديگري يافت كه در اين مقوله موضوع سخن ماست.
1- كتاب «پيشرفت و توسعه بر بنياد هويت فرهنگي» نوشتة پرويز ورجامند. دراين کتاب تعاريف فرهنگ در 6 گروه گنجانده شده، كه ما در اين جا به برخي از آنها براي ورود به بحث اصلي (ارتباط هنر و فرهنگ) اشاره ميكنيم.
1-6- فرهنگ در زبان عربي :
با ورود مفهوم كولتور به وسيله ي جامعه شناسان و مردم شناسان در ادبيات و زبان عربي اصطلاح ثقافه را دانشمندان علوم اجتماعي عرب معادل آن قرار دادند.
اين لغت از ريشه ثقف، يثقف، ثقافه به معني آموختن، ماهر شدن و يافتن آمده و به نظر مالك بن نبي جامعه شناس عرب: اين اصطلاح هنوز در ادبيات اجتماعي عرب جاي خود را باز نكرده است در كتب و اسناد تاريخي، به عنوان مثال در نوشته هاي ابن خلدون اين اصطلاح را نميبينيم و در كتاب هاي اجتماعي جديد نويسندگان كلمه ي الثقافه (فرهنگ) را در كنار كلمه ي كولتور كه با حروف لاتين نوشته شده قرار ميدهند.
با كمال تأسف بايد گفت كه در حال حاضر محيط زيست انسان، شهرها و ساير عوامل كه ساخته و پرداخته آدميدر شرههاي اوست كه چنان دستخوش بي شكل و نابساماني شده اند كه قادر به پاسخگويي به اين نيازهاي اوليه در زمينه حسي زيبايي شناسي، و هنر ميباشند ؛ و حتي مزايايي كه از اين لحاظ در شهرهاي قديم وجود داشته را نيز، از دست داده اند و اين در حالي است كه، رفع اين نياز انساني، در گروه زيست در «حيات فرهنگي» ميباشد.
رنزو پيانو، معمار ايتاليايي در مقدمه كتاب مركز فرهنگي ژرژ پمپيدو عنوان ميكند كه «انسان كنوني سعادت خود را در شرايطي متبلور مي يابد كه آنرا حيات فرهنگي ناميده » و در ادامه ميآفزايد. «اين چنين حياتي از طريق توسعه فرهنگي جوامع امكان پذير است و امر گسترش فرهنگي در گرو گسترش امكانات فرهنگي در كشور است.»
با توجه به اين اصل كه پس از كار و فعاليت شغلي محيط شهري مي تواند، بيشترين تأثير را بر زندگي فرهنگي جوامع بگذارد. ولي متأسفانه شاهد آن هستيم كه، شكل گيري و توسعه شهرها بر اساس توجه به صنعت ميباشد، تا اينكه بيشتر بر اساس عوامل اصلي ديگر باشد. اين باعث از خود بيگانگي انسان عصر صنعت است. يعني اينكه معمولا توسعه شهرا بدون توجه به اهميت ميراث طبيعي و فرهنگي انجام ميشود و در نتيجه به جاي آنكه جلوه گاه انسان باشند، تصوير غلطي از او ارائه ميدهند.
شهرها به مكانهايي تبديل ميشوند كه براي رشد فرهنگ مناسب نيستند، دچار گمشدگي فضايي و حتي مكاني ميشوند. بنابراين لازم است كه شهرها بعنوان مكانهائي كه در طول چند نسل آينده سكونتگاه اغلب افراد خواهند بود به عنوان يك محيط فرهنگي، يعني مكاني براي تماس، مبادله و آفرينش تبديل شوند.
اما برگرداندن اين جريان نامقبول، و ايجاد نقشي سازنده، براي طراحان غير ممكن نيست. انسان قادر به حل مسائل و مشكلات و تفوق بر معضلات در مقياس وسيع است وي مي تواند محيطي را بوجود آورد كه مظاهر انسانيت را به وجهي آشكار، به نمايش گذارد. اما براي ايجاد چنين مقصودي، وي نخست بايد به شناخت عواملي كه، سازنده و بوجود آورنده فرهنگ شهرها و شهريت هستند، شود و چگونگي تأثير اين عوامل را برخود بازشناسد. در اين زمينه جي مارك شوستر متذكر ميشود كه :
«شهرهايي كه طي قرنها با آرمانها فرهنگي شان شكل گرفته اند گواهان بي همتاي تاريخ هنرها هستند.»