مطالعات آمفی تئاتر
تعداد صفحات : 130 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش
قیمت : 10/000 تومان

فهرست مطالب مطالعات آمفی تئاتر
مقدمه: 1
اهميت موضوع 1
پيشگفتار: 5
ريشه واژه هنر 5
معني هنر در لغتنامه دهخدا 5
فلسفه هنر 6
سير تكاملي هنرهاي اوليه 7
در بررسي يك اثر هنري چهار عامل مورد توجه قرار مي گيرد: 8
آثار هنري دوره پيش از تاريخ مديون اين نظرات مستند است كه: 10
كليات هنر 12
نتيجه 14
تجزيه تحليل انواع هنرها و ارتباط با يكديگر 15
1ـ شكل : 17
2ـ تكرار : 17
3ـ تعادل : 18
4ـ تعادل و وحدت: 18
5ـ تضاد: 18
6ـ فرم و طرح صفحه: 19
7ـ اصول طرح: 19
8ـ بافت: 19
9ـ حركت : 20
هنر، هنرمند، اجتماع 20
هنرمند 21
ارتباط هنر و زمان خلق اثر هنري 23
تئاتر 24
فصل اول مطالعات آمفی تئاتر:مطالعات اولیه 26
1 – 1 بازشناسي نمايش و هنرهاي نمايشي 27
1 – 1 – 1 چيستي هنر نمايش 27
2 – 1 شناخت هنر نمايش در ايران 31
1 –2 – 1 تاريخچه 31
1 – 2 – 1 اولين گروههاي تئاتري 35
1 – شركت فرهنگ 35
2- تئاتر ملي 36
3- كمدي ايران 36
4- كانون ايران جوان 37
5- كلوپ موزيكال 37
6- كمدي اخوان 37
3 – 2 – 1 گونه هاي مختلف نمايش : 38
1 – گونه هاي مختلف نمايش به لحاظ محتوي: 38
نمايش هاي مذهبي 38
نمايش هاي ملي و محلي 38
2 – به لحاظ نحوه اجراء : 39
نمايش هاي سيار 39
فصل دوم مطالعات آمفی تئاتر:مطالعات پایه 40
2 – 1 شناخت ريشه واژه تئاتر 41
2 – 2 خاستگاه هنر تئاتر در تاريخ 41
انگيزه هاي پيدايش تئا تر: 42
1 – 2 – 2 مناسك آييني 42
2– 2 – 2 تقليد 42
3– 2 – 2 بازي 43
4– 2 – 2 سحر و جادو 44
3 – 2 بررسي تئاتر در دوره معاصر: 45
1 – 3 – 1 ظهور مكاتب جديد در تئاتر معاصر 45
4 – 2 هنرهاي نمايشي در ايران 49
1 – 4 –2 گونه هاي مختلف هنر هاي نمايشي در ايران 49
تعزيه و شبيه 49
2 – 4– 2 نقش و جايگاه اجتماعي تئاتر در ايران 53
فصل سوم مطالعات آمفی تئاتر:هنر های نمایشی سنتی در ایران 56
1 – 3 هنر های نمایشی سنتی در ایران 57
2 –3 موقعیت تئاتر در کالبد شهری 60
3 – 3 اهداف و تعريف پروژه 61
4 – 3 انواع سالنهای تئاتر 61
1 – 4 – 3 انواع سالن تئاتر از نظر گنجایش 61
2 – 4 – 3 انواع تئاتر از نظر نوع فعالیت: 63
الف-نمایشنامه های معمول : 63
ب-نمایشنامه های مجلل و تاریخی: 63
ج-اپراهای بزرگ: 63
چ- اپراهای کوچک و محلی کمدی موزیکال و نمایشهای عوام با موسیقی 64
د-نمایشهای توام با رقص و آواز(واریته)و جنگهای نمایشی : 64
و-رقص: 64
ز-کنسرت ها: 64
3 – 4 – 3 انواع سالن تئاتر از نظر ارتباط تالار با صحنه 65
سالن تئاتر با صحنه قاب عکسی 65
سالن تئاتر با صحنه مرکزی 66
سالن تئاتر با صحنه رو باز 67
فصل چهارم مطالعات آمفی تئاتر: مقررات مربوط به طراحی تئاتر 69
1 – 4 مقررات مربوط به طراحی تئاتر ها: 70
1 – آكوستيك مناسب 71
2 – ايمني سالن 71
3-راههاي فرار 72
4- صحنه هاي سيار و متحرك 72
5- ايمني صحنه و سالن 72
الف – ايمني در صحنه باز 73
ب – ايمني در پشت صحنه 73
تغيير صحنه 73
روشهاي تغير صحنه 73
انتقال به بالا 73
صحنه گردان 74
6- كنترل صدا 74
7- طراحي صحنه 74
8- وضعیت: 75
9- زمان ورود شنوندگان: 75
10- پارک اتومبیل،راه های سرپوشیده: 75
11- ورودی هاوخروجي ها: 77
12- راهروهاي سالن نمايش 77
13- پلکانها : 78
14- خطوط دید: 78
15- آدیتوریم: 80
16- ظرفیت نشیمن و ترازهای کف: 80
17- سن خانه : 82
18- در ها : 82
19- محوطه زیر سقف : 83
20- پرده ضدآتش: 83
قرابت جدید یا مدرن: 83
ترکیب سن “آرنا” و “پیپ-شو” 84
فصل پنجم مطالعات آمفی تئاتر:ضوابط و مقررات فني و تعيين سيستم سازه و تاسيسات و تجهيزات پروژه 86
1 – 5 ضوابط و مقررات فني و تعيين سيستم سازه و تاسيسات و تجهيزات پروژه 87
1 – 1 –5 سازه 87
1 – ويژگي سازه سالنهاي نمايش 87
2 – بررسي مصالح در ارتباط با سيستم هاي سازه سالن 88
2 – 1 – 5 ايمني از حريق 89
1 – نكات ويژه ايمني از حريق 89
2 – ساير مقررات ايمني از حريق 90
3 -1 – 5 تاسيسات 92
1 – گرمايش و تهويه مطبوع 92
2 – روشنايي 93
3 – فاضلاب 94
4 – آكوستيك تالارها 94
4 – 1 – 5 كاواك : (رزوناتر) 95
5 – 1 – 5 طراحي تالارها: 95
1 – فرم 96
2 – آكوستيك در تالار كنفرانس 97
3 – آكوستيك در تالار كنسرت 97
فصل ششم مطالعات آمفی تئاتر: مطالعات تطبیقی 98
1 – 6 بررسي نمونه اي از مجموعه هاي نمايشي در خارج از ايران 99
1 – 1 – 6 تماشاخانه همپستد Hampstead Theater 99
راب بنت Rab bennetts 99
2 – 1 – 6 مركز هنرهاي نمايشي شوستر Schuster Performing arts center 100
2 – 6 برسي نمونه هايي از مجموعه هاي نمايشي در ايران 102
1 – 2 – 6 تكيه دولت بزرگترين تماشاخانه ايران 102
2 -2 – 6 ايران امروز 103
1 – تئاتر شهر تهران 104
سالن اصلي مجموعه: 104
2 – تالار وحدت تهران 106
فصل هفتم مطالعات آمفی تئاتر: تعيين تجهيزات و تاسيسات و تبيين برنامه فيزيكي 112
1 – 7 تجهيزات و تاسيسات 113
1 – 1 – 7 تاسيسات و تجهيزات صحنه 113
2 – 1 – 7 تاسيسات و تجهيزات نورپردازي 116
3 – 1 – 7 تاسيسات و تجهيزات صوتي 117
4 – 1 – 7 تاسيسات و تجهيزات سيستم ايمني 118
5 – 1 – 7 تاسيسات و تجهيزات گرمايش و تهويه مطبوع 119
2 – 7 تبیین برنامه فیزیکی: 120
بخش های سالن نمایش 121
فضاهای اداری: 121
ورود و انتظار 121
حجم 124
پلان 125
عناصر تشكيل دهنده سايت 126
فضاي سبز 127
نكات لحاظ شده در معماري تئاتر 127
6) سايت و اقليم: 128
مکان پروژه: 128
شرايط اقليمي: 128
معرفي منطقه: 129
مطالعات معماری طراحی آمفی تئاتر
مقدمه:
اهميت موضوع
تحولات گوناگون در تاريخ هر مرز و بومي جداي از همه عوامل دروني و بيروني اش يك واقعيت غير قابل انكار بوده است. عرصه هاي گوناگون اجتماعي، تاريخي، فرهنگي و … شاهد اين دگرگوني با درجات مختلف بوده اند.
يك روز در جامعه اي ورود صنعت و ماشين منشا اين تحولات بوده و روزگاري شرايط خاص منطقه اي چنين نقشي را ايفا كره است. شهرها و روستاهاي مختلف سرزمين عزيزمان ايران، سرد و گرم بسيار چشيده اند و تغييرات بسياري را تجربه كرده اند. با پيشرفت علم، فن آوري ارتباطات و … روز به روز تحولات، گسترده تر شده اند و آثار آنها گريز ناپذير تر نموده اند. چنين تحولات، علتها، چگونگي و تبعات آن بخشي است كه شايد راهكارهاي مناسبي براي دستيابي به يك هدف مشخص در هر زمينه فعاليتي باشد.
ساختار معماري هر منطقه اي هم روند فوق الذكر را داشته است و كما بيش تحولات و دگرگوني هايش منطبق بر مدعاي اخير است. با يك نگاه گذرا اما پر دقت مي توان دريافت كه بافتهاي شهري و اجتماعي شهرهاي ايران و به خصوص منطقه فوق ، دستخوش بسياري از اتفاقات به طور خواسته و يا ناخواسته و مثبت يا منفي گشته اند. سنت، مردم، اعتقادات، اقليم، امكانات و … در طول دورانهاي مختلف گذشته چهره يك شهر يكدست، متمركز را تصوير كرده است. كه در سايه تمامي همان عوامل بر شمرده شده پاسخگوي تمام جوانب يا لااقل بخش عمده اي از نيازهاي زمان خود بوده است.
به عنوان مثال سلسله مراتب دسترسي بر اساس مركزيت اماكن عمومي مثل بازار،مسجد جامع، حسينيه ها و حمام و … شكل گرفته بود و در نهايت به كوچه ها و در بندها و هشتي و حياط و اتاقها منتهي مي شد، راهكاري بود براي پاسخگويي به تمامي نيازهاي فوق.
اقليم سرد بواسطه سازوكارهاي انديشيده شده توسط معماران و استفاده از مصالح بوم آور، رام گشته بود. مسائل اعتقادي و فرهنگي نيز چه در مقياس بزرگ شهري (مساجد و …) و چه در مقياس مسكن شخصي (اندروني و بيروني و …) به شكل مطلوبي پاسخ داده شده بود براي هر پرسش، پاسخ برازنده تراشيده شده بود در هر زمان براي هر سوالي، جوابي در خور (يا لا اقل قابل قبول) انديشيده مي شد كه خود پيوستگي دورانها و تحولات آن مورد را رقم مي زد. مطالعات آمفی تئاتر اين راهكارها و تفكرات پاسخگو را شايد بتوان در زمره پيشرو ترين هاي آن دوران قلمداد كرد. اما بنا به دلائل مختلف (انقلاب صنعتي و پس از آن عدم كفايت حكام زمان و …) دوران شكوفايي در تمام عرصه ها به نوعي از دست اين قوم گسيخته شد و به تبع آن مانند مسابقه دوئي كه هميشه چشم ديگران به ما كه در جلو بوديم دوخته شده بود. حالا چشم به ساق پيشرو سبقت گرفته داريم.
به اين ترتيب ابتكار عمل و انديشه به لحاظ عقب افتادگي ناخواسته از دستمان خارج شده و روز به روز شاهد تغييرات تحولاتي بوديم كه به علت وجود انديشه ها و كارهاي نوي ديگران ما را نيز تحت تاثير قرار مي داد. اما از آنجا كه تحولات پي در پي و رشد پوياي همه جانبه افكار، انديشه ها، فن اوري و … يكي از اصول هميشگي دورانها بوده است، بي ترديد هر مملكت و قومي كه به هر علتي نتواند رشد قابل توجه در زمينه اي مختلف داشته باشد نمي تواند تعيين كننده و تاثير گذار باشد. به عبارتي همزمان باافول تدريجي همه جانبه تواناييها در سرزمين ما و رشد و توسعه جوامع ديگر به خصوص مغرب زمين، تمام فعاليتها و روابط به طور اعم و فرهنگ و هنر به طور اخص تحت تاثير اين موج ايجاد شده قرار گرفت. به طوري كه با گذشت هرروز، ماه و سال، شاهد كمرنگ شدن اصالتهاو هويتهاي خويش بوديم. علت نيز كاملا مشخص است، وقتي توان و مايه اصلي به هر علت و دليلي وجود نداشته باشد توانايي مقابله با مايه ها و حرفها و توانهاي شايد بد، اما انديشيده شده نيز نخواهد بود. مانند بسياري از ورزشها ما نيز در اين شرايط حالت دفاع آن هم از نوع بدش را داشتيم، دفاع بازي كه هر بار بازتر و بازتر مي شد.
بعضا هم اگر مقابله اي مي كرديم كه يا شايد قدرتمان كمتر بوده و شايد چون انديشه خاصي نداشتيم بزودي زود از صحنه خارج شديم به اين شكل در بسياري از زمينه ها ما مصرف كننده توليدات و ابتكارات ديگران شديم. تجربه و تحقيق نشان داده است كه در طي اين روند خواسته يا ناخواسته ملتهايي از نوع و درجه ملت ما هر جا كه انديشه ها و فكر برتر و طبيعتا عمل مناسب تر در آستين داشته اند موفق بوده اند. يعني هر جا كه صرفا مصرف كننده بدون تفكر نبوده ايم و در همان زمينه وارداتي انديشه را نيز بكار گرفته ايم، نسبتا موفق بوده ايم چنين جرياني در باب فرهنگ و معني به ويژه در چند سال اخير بعد از انقلاب اسلامي در كشور خودمان به شكل زاينده اي ديده مي شود. براي مثال درست است كه سينما و فيلم يك مقوله كاملا بيگانه با فرهنگ ماست و ما مبتكر آن نبوده ايم اما با مختصري انديشه و كار عاقلانه توانسته ايم در سالهاي گذشته (صرف نظر از سالهاي قبل از انقلاب كه خود بافته بوديم) حرفهاي بسياري براي گفتن داشته باشيم و سينمايي را تحت عنوان «سينماي ايران» در دنيا مطرح كنيم.در صورتي كه تئاتر ريشه در فرهنگ و تمدن ما دارد كه در شكل هاي مختلف متجلي شده است كه به شرح كامل آن خواهيم پرداخت… باشد كه در كليه زمينه هاي فرهنگ ، هنر و .. به جايگاه واقعي خود دست يابيم .
فرهنگ معماري مدرن به طور سيستماتيك، فضاهاي شهري سنتي مانند خيابان و ميدان را از شهرها حذف كرد و با تفكيك كار بريها بر اساس عملكرد آنها براي هر يك، يك مجموعه يا ساختمانهاي اختصاصي در نظر گرفت. بدين ترتيب، فروشگاههاي كنار خيابانها به فروشگاههاي بزرگ و مراكز خريد، دفاتر قديمي به مجموعه هاي اداري، تماشاخانه ها و گالريها به مجموعه هاي عظيم فرهنگي نقل مكان كردند. اين نگرش يك بعدي به پاسخگويي به نيازها موجب شد ابنيه مدرن به محفظه هايي براي تعدادي كاربري مشخص از قبيل كتابخانه ، سينما، تئاتر، موزه، گالري و … تبديل شوند.
اما در سه دهه پاياني قرن بيستم توجه جهانيان به اين واقعيت معطوف شد كه ارتباطات اجتماعي پيچيده اي كه به طور ضمني در بهره وري از كاربريهاي شهري شكل مي گيرند و موجب جاري و تپيده شدن زندگي شهري مي شوند. به مراتب مهم تر از پاسخگويي صرف به نيازي مشخص به صورت مستقيم و صريح است. تحقيقات بسيار دهه هاي 70 و 80 نشان دادند كه كاربريهاي مهم فرهنگي اعم از سينما، تئاتر، موزه، اپرا و … همه درگير بحران اند و نمي توانند مخارج خود را تامين كنند. و علت اصلي اين بحران بي روح بودن و تخصصي بودن بيش از حد اين فضاهاست. اين تحقيقات نشان دادند كه ايجاد امكانات پيشرفته علمي و تكنولوژي براي پاسخگويي به نياز مردم كافي نيست.
تئوريهاي جديد موزه سازي، كه به ايجاد تغييرات در موزه هاي مهمي چون لوور انجاميد، حاصل تجديد نظر در نگرشهاي رايج نسبت به اين نوع فضاها بودند و در عمل اثبات كردند كه تلفيق كاربريهاي تخصصي با كاربريهاي جذاب عادي مي تواند در موفقيت يك موزه نقش مهمي ايفا كند.
تئاتر به عبارتي فضاي واقعي محصور شهري متفكر است كه در درون آن افكار بسيار متنوع و غير همجنس تجاري، فرهنگي، آموزشي، نمايشي و … در كنار هم قرار مي گيرند؛ محل برخوردهاي اجتماعي و معاشرتهاست، مكاني است براي شركت مردم در توليد فرهنگ، و سرانجام جايي است كه در آن بين شهر و شهروند رابطه اي متقابل و پويا ايجاد مي شود.
دانلود رساله معماری آمفی تئاتر
پيشگفتار:
ريشه واژه هنر
هنر (هونر) واژه اي است اوستايي و مركب از(هو) و (نر) كه هو به معني بسيار نيك و خالي از هر نقص و عيب، بي مانند و بي چون، كه در تراول عارفان هم به اعتبار همان معاني يگانه و بي مثل و مانند است. همان معاني كهن با مفهوم «بي مانند و (يگانه) هنوز هم به كار مي رود كه مراد از آن، خداي بيگانه و بي مثل و مانند است. همانطور كه مولانا در اشعار مختلف خود گفته است:
خليفه ا… چيست؟ رنگ خم هو پيشه ها يك رنگ گردد اندر او
فكر تيري است از هو در هوا در هوا كي پايدار آيد ندا؟
باد به مردم هوا و آرزوست چون هوا بگذشت پيغام هوست
«هو» در هورموزد كه در فارس باستان به صورتي هاي «اهورامزدان» «هرمزد» هم آمده و به معني خداوند بي مثل و مانند دومين جزء از واژه هنر يا هونر هم به معنر مرد است و در مجموع از تركيب هر دو «هونر يا هنر) حاصل شده كه دلالت دارد بر اموري مانند شگفتي آفرين و خارق العاده و بدون عيب.
معني هنر در لغتنامه دهخدا
كياست، فراست ، كمال، فضيلت، علم و معرفت و نيكوتر از همه و هنر هنرمندي را نيز داراي هنر بودن چيره دستي شگفتي آفريني در كار يا اشتغال و امثال آن دانسته اند. بديهي است كه در طول تاريخ هنر و ادب و تمدن ايراني همه بزرگان انديشمندان و فرزانگان هم هنر را موهبت الهي و در جراي از كمال آدمي و هوشياري و فراست و فضل دانسته و به آموزش هنر و هنرمندي و اشاعه هنر و سطوح عمودي جامعه و اركان آن تاكيد فراوان داشته اند.
طرح نهایی پایان نامه آمفی تئاتر
فلسفه هنر
قبل از هر بحثي بايد توجه داشته باشيم كه در فلسفه هنر فلسفه به معني ظاهري فلسفه نيست بلكه به معني واقعي آن يعني چيستي ميباشد، فلسفه هنر يعني چيستي هنر چيست به چه معني مي باشد.
ما به ماهيت پديده ها ازچگونگي برخورد ما با آنها پي مي بريم پديده ها هستي خود را در برخورد با انسان كسب مي كند وقتي مي گويند درخت سرو چيست يعني درخت سرو در برخورد با انسان چه هويتي دارد هر چه در علم نسبت به هستي پديده ها مي آموزيم نوع نقشي است كه آن پديده در زندگي انسان بازي مي كند نه خود هويت ذاتي پديده مي بينيم پديده اي واحد در طول زمان فرمهاي متفاوتي براي آن تصوير مي شود و در طول تاريخ به گونه اي متفاوت برخورد مي شود. اولين احساسي كه انسان نسبت به جهان پيدا مي كند، مطالعات آمفی تئاتر احساسي مادي است اما فرق انسان با ديگر موجودات اين است كه در سطح اين مسائل نمي ماند و بر روي اين مسائل نيازهاي خاصي براي او بوجود مي آيد كه محصولي مادي ندارد.
انسان زماني به سمت هنر رفت كه يكسري آرزوها براي او قابل تصور بودند كه مي خواهد تصوير كند، او خيلي چيزها آرزو داشت كه طبيعت بنابر ميل او نبود انساني كه خود را اشرف مخلوقات احساس مي كند هر چه بخواهد براي انسان محيا نيست كه هنر تمامي تمناهاي خود را مطرح كرد و مثلا پرنده را در حصار كشيده و يا … اين گونه تصور كرد.
وقتي صحبت از تمنا مي شود بايد به 2 مسئله توجه شود اول اينكه مورد تمنا راه وصول عادي ندارد و يا در اختيار هنرمند نيست در اين صورت بدون طرح كردن تمنا به ايجاد و وجود آن مي انديشيد. بشر وقتي تصور پرواز براي او تصوري نشدني بود پرواز را در آثار هنري مطرح كرد.
در اين صورت قوانيني دارد مثل سوررئاليست و يا … اگر هنرمند سبكهاي قديم را نمي پسندد خودش بايد نوعي نگرش سبكي را بوجود بياورد
نتيجه : هنر با ويژگي هاي خاص خود همواره در طول تاريخ همراه انسان بوده است و يكي از اجزاء فرهنگ بشر ميباشد. هنر گر چه در طول تاريخ بسيار متحول بوده و تغييرات بنيادين كرده است اما ويژگي هايي وجود دارد كه ثابت مي باشد وبا توجه به آن مي توانيم هنر را از غير هنر جدا كننيم هنر همواره بيان كننده خواسته هاي انسان بوده است بعبارتي هنر در طول تاريخ همواره بر اساس واقعيتهاي موجود جوياي واقعيتهاي ممكن بوده است.
نمونه موردی مطالعات آمفی تئاتر
سير تكاملي هنرهاي اوليه
اهميت بررسي هنر دوران نوزائي انسان بدان علت است كه نمايشگر همه مراحلي است كه هنر دوران كنوني از آنها گذشته است. هنر دوران نوزائي انسان هنري است كه از وفاداري محض به طبيعت آغاز مي شود اين هنر در زماني شكل مي گيرد كه انسان بصورت غير اجتماعي و بدوي در دسته هاي كوچك مي زيستند، به خدايان، جهان، زندگي فراسوي مرگ نه تنها باور نداشته كه اساسا نمي توانسته است درك كند. در اين دوره انسان ميان واقعيات عيني فرق نمي گذاشت دنياي دروني خود را از دنياي بيروني جدا نمي گردانيد و براي ثوابها و پندارها و آرزوهاي خود وجودي مستقل از وجود كوه ها و دشتها و بارانها باور نداشت هر گاه بر آب بركه مي ايستاد در آب چيزي جز خود ولي همانند خود نمي ديد، هنگامي كه در آفتاب مي گذشت چيزي كور را همراه خود مي ديد همسان و هماهنگ گاهي كه در پناهگاهي يا زير سايه درختي به خواب مي رفت در خواب مي ديد كه در خيابان يا جنگل در پي جفت ياخوراك مي گردد و يا حادثه اي ناگوار رو به رو شود ولي چون سراسيمه بيدار مي شد خود را همچنان زير درخت يا در پناهگاه دور ازجنگل و بيابان پر خطر لحظه هاي پيش مشاهده كرد. واكنش طبيعي انسان ابتدايي، ابتدا ترس و سرگشتگي بود. انديشه ناپخته او براي زدودن اين ترس و سرگشتگي تن به خيالبافي مي داد به مفهومهايي مبهم مانند همزاد و سايه و جان مي انجاميد، انسان ابتدايي معتقد بود كه غير از پيكر مرئي خود چيز نامرئي دارد موقتا تن رآجي چاي كند، خواب دست مي دهد و چون به مدت طولاني يا احتمالا الي لابدتن را بدرود گويد. مرگ فرا خواهد رسيد اين چيز درست، روشن و شناختن نيست مي بايست شبيه سايه يا باديا هوا باشد.
دوم اينكه هنر مبناي اقتصادي نداشت يعني به عملي منتج و عيني در خارج منتهي نشد اينطور نيست كه با تمناي شما او پرواز، پرواز ميسر شود.
بنابراين هنر طرح تمنايي است كه براي بشر ثابت شده كه فعلا يا براي هميشه دست نيافتني است. اگر چيزي كه بدنبالش هستيم دريافتني است به سراغ غير هنر بايد برويم مثلا علم چيزي را طرح مي كند كه در دنياي خارج مي شود طرح كرد وقتي در دنياي خارج وجود ندارد هنرمند آفرينش مي كند بدينگونه محور بحث در هنر خلاقيت و آفرينش است و هر چه بحث مي شود در وجود هنرمند بحث مي شود . در طول تاريخ اولين جائيكه مسائل دروني انسان مطرح شده است هنر است هنر اولين جائي است كه انسان خود را مطرح مي كند.
برنامه فیزیکی مطالعات آمفی تئاتر
در بررسي يك اثر هنري چهار عامل مورد توجه قرار مي گيرد:
الف ) پيام هنرمند: پيام هنرمند تمنياتي است كه با غير هنر نمي شود آن را مطرح كرد پيام هنرمند در يك اثر هنري بطوري است كه هنرمند با اين ذهنيت آن راكشيده كه نمي شود به فرم ديگري كشيده شود. پيام هنرمند آنقدر ويژه و خصوصي است كه نمي شود بين اثر هنري و پيامش تفكيك بكند. بعبارتي از ذهن او آنقدر اينها با يكديگر عجين هستند كه در ذهن او همان تابلو مي باشد حافظ نمي تواند بگويد يك قسمت شعر من پيام من و قسمت ديگر شعر من است پيام موعظه نيست بلكه شكل دريافت و درك هنرمندانه دنياي خارج است «من آبشاري را اينطور مي بينم بنابراين به اين فرم مي كشيم».
ب ) متريال: براي انتقال پيام هنرمند بايد متريالي موجود باشد تا هنرمند بتواند پيام خود را منتقل كند كه گاهي متريال كلمه است گاهي رنگ و گاهي …
ج ) تكنيك : هنرمندان اوليه لازم نبود به اندازه هنرمندان امروز تكنيك را بدانند اما امروز تكنيكها بسيار مهم هستند.
د ) سبك ـ سبك عبارت است از آن گونه اي كه جهان را مورد ارزشيابي قرار مي دهيم يا گونه اي دستكاملا اختصاصي شما ياكساني قبلا اين راه را رفته اند.
همچنان كه براي تبيين فعاليتهاي خود به وجود دم يا جان معتقد شد براي تبيين جنبشهاي موجودهاي ديگر هم از سر خاص آنها را با خود قياس كرد و همه چيز را بي تفاوت داراي دم يا جان انگاشت
استدلال كرد كه چون قوام انسان به روان است پس دوام زمين نيز بسته به حال زمين است و عالم سراسر جان دارد و دم مي زند به اين شيوه اعتماد به جان داشتن همه كائنات يا به قول تالي در جان گراني (Ahimisol) ذهن انسان را فرا گرفت و جهان جولا نگاه نيروهاي مرموز گوناگون پنداشته شد.
انسان ابتدايي باور داشت كه هر يك از جانوران و گياهان و جز آنها جان يا همزاد دارد و اگر كسي بر همزاد چيزي دست يابد چنان است كه برفود آن مسلط مي شود يكي از علتهاي آدمخواري مخصوصا خوردن گوشت و نوشيدن خون دشمنان ربودن جانهاي ديگران بوده است. بنابراين انسان ابتدايي همانطور كه براي تسلط بر چيزها مي كوشيد براي تفسير جانهاي چيزها نيز تلاش مي كرد از اين تلاش جادوي تقليدي كه بر اصل تداعي مشابهت استوار است. پديد آمده انسان ابتدايي به اقتضاي اين جادو به قصد جلب جانهاي چيزها به كارهايي كه از ديد انسان متمدن نابخردانه است. تن مي داد مثلا اگر دستگيري جانداري را لازم مي ديد در يك مورد از او تصويري مي كشيد يا مجسمه اي مي ساخت و دل خوش مي داشت كه با اين عمل جان آن را ربوده است.
در مورد ديگر با رنگ آميزي يا خالكوبي يا پوشيدن پوست جانور خود را به آن در مي آورد و به تقليد حركت آن مي پرداخت به اين اميد كه آن را در اختيار گيرد. به همين سياق اگر از چيزي مي ترسيد براي دفع شر آن در يك مورد خود را همانند آن مي گردانيد. در مورد ديگر تصوير چيز ترسناك را مي كشيد و با دشنه يا نيزه آن را سوراخ مي كرد يا مجسمه آن چيز را مي ساخت و در هم مي شكست چنانكه هنوز جادوگران براي انهدام دشمن تنديسي كوچك از او مي سازد و ميخ يا سنجاق به قلبش فرو مي برد. در جريان همه اين فعاليت ها فرض انسان ابتدايي اين بود كه بر اثر كشيدن تصوير يا ساختن مجسمه ياتكرار رفتار يك موجود جان يا قدرت آن به دست او مي رفته و از اين رو زمينه موفقيت او در برابر آن موجود تأمين مي شود.
بر روي هم جادو كوشش است نظري براي تكميل كاستي ها و نارسايي هاي كوششهاي عملي. انسان ابتدايي هنگامي كه تخم در خاك مي افشاند براي جلب باران، به رقص بارش مي پردازد. به سرعت خم و راست مي شود و با دست و سر به زمين اشاره مي كند و براي سر بر آوردن غلبه به رقص رويش مي پردازد، مي جهد و معتقد است كه هر چه بالاتر جهد غله نيز بلند و بارورتر خواهد شد.
مسلما اين اطمينان و جسارت در عمل او و در موفقيت او اثر مي گذاشت . بنابراين جادوي ابتدايي در همان حال كه مستقيما در واقعيت عيني تصرف مي كرد .
انسان را مطمئن و اميدوارو دلير مي گردانيد. دشواري ها را در ديدار آسان مي نمود و او را عملا به تسخير واقعيت عيني بر مي انگيخت جادو كار موقتا از واقعيت بيروني غافل مي شد تا با تغيير واقعيت دروني براي بازگشت به واقعيت بيروني آمادگي كافي يابد.
هنر ابتدايي در شمار ابزار كار و وسيله عمل معضلات واقعي حيات است در عين حال هم بيان آرزو و اميدهاست و هم وسيله بر آوردن اميدها و آرزوها دوگانگي نظري و عملي در زندگي راه ندارد خيال و واقع متجانس پنداشته مي شوند. كشيدن تصويري از حيواني گرفتار همانند دام گزاردن و تير اندازي وسيله بر آن بشمار مي رود.
ضوابط و استاندارد های طراحی آمفی تئاتر
آثار هنري دوره پيش از تاريخ مديون اين نظرات مستند است كه:
1ـ انسان ابتدايي كه تصوير و مجسمه را عين واقعيت و وسيله غلبه بر واقعيت مي شمارد تصاوير و مجسمه هاي خود را مانند ابزار كار و سلاح هاي خويش دور از دسترس ديگران قرار مي دهد. تا مبادا به جنگ دشمنان بيفتد. از اين روست كه اعماق دور افتاده غارها را به اين منظور بر مي گزيند و در مواردي تصاوير را روي يكديگر مي كشيدند.
2ـ جانوراني كه در اين تصوير ها ديده مي شوند اغلب مجروح هستند تير يا نيزه در بدن آنها فرو رفته است گاهي جانور جراحتي ندارد ولي از سوراخهايي كه روي تصوير به چشم مي خورد دريافته مي شود كه پس از كشيدن تصوير نيزه اي به سوي جانور پرتاب كرده اند تا غلبه بر آن تسجيل گردد.
3ـ تصاوير هم نمايش بودند و هم تحقق آن هم آرزو بودند و هم به ثمر رسيدن آرزو و با پرداختن تصويرش بر آن اعمال قدرت مي شد معتقد بود كه جانور واقعي در اثر كشته شدن تصوير رنج خواهد بود و باز نمايي تصوير براي ذهن او تنها پيش بيني تاثير دلخواه بود بنابراين انديشه اعجاز نبود كه جانور را ميكشت بلكه عمل واقعي دعايش تصوير و ضربه زدن بر تصوير بود كه جادو را موثر مي كرد.
4ـ هنرها و تصوير به جاي مانده از ادوار ابتدايي با مقتضيات زندگي عملي آن ادوار مستقيما در ارتباط بود. و هنر قوام از مقتضيات واقعي حيات سرچشمه مي گيرند.
با پيروزي انسان بر طبيعت و اهلي كردن جانوران و گياهان زندگي انسان عوض مي شود كشاورزي شكل مي گيرد مالكيت بوجود مي آيد ابزار اختراع مي شود و به طبع آن ذخيره سازي نيازهاي مادي زندگي شكل مي گيرد و طبقات اجتماعي به صورت بهره بران يا ممتاز شكل مي گيرد.
ریز فضا های مطالعات آمفی تئاتر
كار ساماندهي ميشود وظايف و تشكيل حرفه ها همچنين اقتصاد جمعي بوجود مي آيد كه نتيجه اولين شايد بزرگترين تحول زندگي بشر مي باشد. ويژگي هاي اين تحول را مي توان در موارد زير خلاصه كرد:
ـ گذار از مصرف محض به توليد
ـ گذار از مرز ابتدايي به تعاون
ـ تولد شهر ـ بازارـ تراكم و تنوع جمعيت
ـ اشكال خود كامه و حكومت خود كامه
ـ اقتصاد طبيعي اوليه
ـ اشباع زندگي روزانه باآئين هاي مذهبي
ـ دوام رسوم گذشته به زندگي شهري
ـ توليد ابتدايي ديگر پيشروترين مشغله نبود بلكه در فرصت سودا گري مي باشد
ـ تمركز ثروت
ـ تمركز زمينهاي قابل كشت
ـ ذخاير قابل دسترسي مواد